درسنامه ترسناکترین بخش فیزیک هشتم

درباره ی سایت

وبلاگ کیامهر

شما می توانید برای دیدن تمام مطالب سایت گزینه ی(صفحه ی نخست )را از منو های بالای سایت انتخاب کنید و یا در زیر سایت در قسمت مطالب تصادفی،پست دلخواهی را انتخاب کنید و ببینید.

خواهش میکنم در هر پست نظر دهید.

حتما در سایت عضو شوید

زیرا بعضی از مطالب فقط برای اعضای سایت قابل مشاهده است و همچنین با عضویت می توانید خودتان در سایت پست بگذارید و به نوعی نویسنده ی سایت شوید.

برای عضویت در سایت می توانید گزینه ی (عضویت)را از منوی بالای سایت انتخاب کنید و یا در سمت چپ سایت در قسمت عضویت سریع عضو شوید.

کیامهر لعل علیزاده.

kiamehr.l.a@gmail.com

مهمان عزیز:

شما در سایت kiamehr85 هنوز عضو نشده اید.

از شما درخواست می کنم تا در این سایت عضو شوید تا بتوانید از منافع سایت همچون کسب درآمد استفاده کنید.

برای عضویت فقط کافیست بر روی این گزینه کلیک کنید.

درسنامه ترسناکترین بخش فیزیک هشتم
تعداد بازديد : 210

درسنامه ترسناکترین بخش فیزیک هشتم

​آموزش ترسناکترین بخش فیزیک هشتم

 

عکس معروفترین فیزیکدانان جهان

تهیه کننده : کیامهر لعل علیزاده                 نظر یادتون نره حتما در نظرسنجی کنار شرکت کنید  پس حتما در نظرسنجی شرکت کنید 

 حتما بعد از خواندن این وبلاگ وارد این جهان ترسناک شو.ترسناک ترین آزمایشات جهان بزن روش 

بدون شک این سایت کامل ترین سایت در بین وبلاگ ها و سایت ها درباره فصل الکتریسیته علوم هشتم و یازدهم و فصل مغناطیس سال هشتم و یازدهم و فصل 14 علوم هشتم و فصل 15 علوم هشتم هست.این سایت گلچینی از مطالب کتاب های تیزهوشان نظیر(خیلی سبز،علامه حلی،مبتکران)هست پس با دقت مطالب را بخوانید و در نظر سنجی شرکت کنید.نظر هم یادتون نره.

با توجه به تعطیلی مدارس و برای آسیب ندیدن دانش آموزان تصمیم به آموزش مجازی درس های مربوطه کردم امیدوارم تمام استفاده را ببرید.

 

فصل 9 علوم هشتم

واژه الکتریسیته از کلمه یونانی (الکترون) به معنی (کهربا) گرفته شده است . همانطور که از این ریشه یابی مشخص است یونانی های قدیم با آثار الکتریسیته دار کردن اجسام آشنا بوده اند.

تاریخچه ی الکتریسیته:این آثار را به کمک مالش پوست یا پارچه یا تکه ای کهربا نمایش می دادند . پس از گذشت قرن ها معلوم شد که به کمک مالش مواد دیگر را نیز می توان باردار کرد . کلمه التین «electricus «به معنی »تولید شده از کهربا توسط اصطکاک« می باشد. بنابراین کلمه ی انگلیسی الکتریسیته از کلمات یونانی و التینی که در مورد کهربا بوده ، گرفته شده است.

الکتریسته به دو بخش تقسیم می شود:

الکترو استاتیک و الکتریسیته جاری

الکتریسیته چیست؟

الکتریسیته در همه جای زندگی ما دیده می شود، الکتریسیته خانه ها را روشن می کند ، غذای ما را می پزد ، نیروی الزم برای کامپیوتر ، تلویزیون و دیگر وسایل الکترونیکی را تامین می کند. الکتریسیته ی باتری ها ، چراغ قوه را در تاریکی روشن می کند و ماشین ما را به حرکت در می آورد. می توانید کاری کنید تا بفهمید الکتریسیته تا چه اندازه مهم است. به سمت مدرسه یا خانه خود بروید و وسایل و ماشین های مختلفی که از الکتریسیته استفاده می کنند را جزوه فیزیک تکمیلی پایه هشتم 2 بنویسید . از تعداد زیاد چیزهایی که ما هر روزه استفاده می کنیم و به الکتریسیته وابسته است متعجب خواهید شد.

اما الکتریسیته چیست ؟ از کجا آمده است؟ چطور کار می کند؟

قبل از این که همه این ها را بفیمهیم ، باید کمی درباره اتم ها و ساختار آن ها بدانیم. همه مواد از اتم ها و اتم ها از ذرات کوچک تری ساخته شده اند.

نکته مهم :سه ذره اصلی که اتم ها را می سازد پروتون ، الکترون و نوترون است.

الکترون ها : به دور مرکز یا هسته اتم می چرخند همان طور که ماه به دور زمین می گردد. الکترون ها دارای بار منفی هستند.جرم آن بسیار ناچیز است تقریبا 0

 نکته :هسته از نوترون و پروتون تشکیل شده است.

 پروتون ها : دارای یک بار مثبت هستند ،و درون هسته قرار دارند.پروتون ها ماهیت اتم را مشخص می کنند.

 نوترون ها : خنثی هستند آن ها نه بار مثبت دارند نه بار منفی.آنها در هسته به نوعی باعث پایداری اتم میشوند.جرم نوترون با پروتون تقریبا برابر است.

نکته مهم:با توجه به اینکه اتم خنثی است.تعداد پروتون با نوترون برابر است

اتم و عناصر:

انواع مختلفی از اتم ها وجود دارد، هر یک از این انواع، یک عنصر است، اتم تنها قسمت سازنده عنصر است. 441 نوع عنصر شناخته شده وجود دارد، بعضی عناصر مانند اکسیژنی که ما با آن نفس می کشیم برای حیات ضروری است. در هر اتم تعداد مشخصی الکترون ،پروتون و نوترون وجود دارد، اما معموالً جدا از این که یک اتم چند ذره دارد، تعداد الکترون ها باید با تعداد پروتون ها برابر باشد. اگر تعداد الکترون ها و پروتون ها یکی باشد، اتم در تعادل و بسیار پایدارد است. بنابراین، اگر یک اتم 6 پروتون داشته باشد، باید 6 الکترون نیز داشته باشد، عنصری با 6 پروتون و 6 الکترون، کربن نامیده می شود، کربن در خورشید، ستاره ها، ستاره های دنباله دار، اتمسفر بیشتر سیاره ها و مواد غذایی که می خوریم به مقدار زیادی وجود دارد، ذغال سنگ و الماس نیز از کربن ساخته شده است.

یون:

یون مثبت :بعضی از اتم ها الکترون های خودشان را از دست داده اند. یک اتم که الکترون خود را از دست داده باشد، تعداد پروتون هایش بیشتر از الکترون ها و دارای بار مثبت است.

یون منفی :یک اتم که الکترون بدست آورد ذرات منفی بیشتر و بار منفی دارد. یک اتم باردار یون نامیده می شود. 

نکته :الکترون ها می توانند از یک اتم به اتم دیگر حرکت کنند.

جریان الکتریسیته چگونه تولید می شود؟

وقتی الکترون ها بین اتم ها حرکت می کنند، جریان الکتریسیته تشکیل می شود . این زنجیره مانند خاموش کردن آتش بوسیله سطل در زمان های قدیم است. اما در این جا به جای منتقل کردن سطل از یک طرف به طرف دیگر ، هر شخص یک سطل دارد و فقط آب منتقل می شود )به این معنی که سطل خالی را به عنوان یون و سطل پر را به عنوان اتم خنثی و آب را به عنوان الکترون در نظر بگیریم. در رسانای فلزی یون ها منتقل نمی شوند بلکه الکترون ها منتقل می شوند( این کار خیلی به عبور جریان الکتریسیته شبیه است. در واقع بار از یک اتم به اتم دیگر منتقل می شود. چون همه اتم ها دوست دارند در تعادل باشند. اتمی که نامتعادل شده است به دنبال الکترون آزادی می گردد تا جای خالی الکترون از دست رفته را پر کند. ما می گوییم که این اتم نامتعادل یک بار مثبت دارد چون تعداد زیادی پروتون دارد.

اما بار مثبت و منفی به الکتریسیته چه ربطی دارد؟

دانشمندان و مهندسان چندین راه برای تولید زیاد اتم مثبت و الکترون آزاد پیدا کرده اند. از آن جایی که اتم های مثبت دوست دارند تعادل داشته باشند، الکترون ها را به شدت جذب می کنند. الکترون ها نیز دوست دارند جزئی از یک اتم متعادل باشند، بنابراین آن ها نیز اتم های مثبت را جذب می کنند تا به تعادل برسند. بنابر این هر چه اتم های مثبت یا الکترون های منفی بیشتری داشته باشید، جاذبه بین آن ها بیشتر است. چون بارهای مثبت و منفی، هم دیگر را جذب می کنند می توانیم کل جاذبه را "بار" بنامیم .

 جریان الکتریسیته :

وقتی الکترون ها در بین اتم های ماده حرکت می کنند، یک جریان الکتریسیته تشکیل می شود. این چیزی است که در یک سیم اتفاق می افتد. الکترون ها از یک اتم به اتم دیگر منتقل شده و یک جریان الکتریکی از یک سر به سر دیگر بوجود می آید . الکتریسیته در بعضی مواد بهتر از مواد دیگر منتقل می شوند. مقاومت یک ماده نشان می دهد که چقدر رسانای خوب جریان الکتریسیته است،

مواد نارسانا:هر چه مقاومت کمتر، رسانا بهتر. بعضی از مواد به شدت الکترون خود را نگه می دارند و الکترون ها در بین آن ها به سختی حرکت می کنند این مواد را عایق می نامیم. پالستیک، الستیک، لباس، شیشه و هوای خشک عایق های بسیار خوبی هستند و مقاومت بسیار بالایی  دارند. 

مواد رسانا:  موادی هستند که  الکترون های ضعیفی دارند، الکترون ها در بین آن ها به راحتی حرکت می کنند. این گونه مواد را رسانا گویند، اکثر فلزات مانند مس، آلومینیوم، یا استیل رساناهای خوبی هستند. وقتی الکترون ها در بین اتم های ماده حرکت می کنند، یک جریان الکتریسیته تشکیل می شود.

کلمه الکتریسیته از کجا آمده است ؟

الکترون(Electrons ،(الکتریسیته(electricity ،(الکترونیک (electronic (و کلمات دیگری که با electr شروع می شوند از کلمه یونانی elecktor به معنی خورشید درخشان گرفته شده است. در یونان electronکلمه ای است که برای کهربا استفاده می شود. کهربا سنگ قهوه ای طالیی بسیار زیبایی است که در نور خورشید برق نارنجی و زرد دارد. کهربا در واقع شیره فسیل شده درخت است. میلیون ها سال پیش حشرات در بین شیره درختان گیر افتادند. حشرات کوچکی که دایناسورها را نیش زده بودند در بدنشان خون با DNA دایناسورها است که حال در کهربا فسیل شده است.

بار های الکتریکی چگونه کشف شد:

یونانی های قدیم کشف کردند که کهربا وقتی به خز یا اشیا دیگر مالیده می شود رفتار عجیبی از خود نشان می دهد. مانند جذب پر. آن ها نمی دانستند که چه چیزی باعث این پدیده می شود. اما آن ها یکی از مثال های الکتریسیته ساکن را کشف کردند. کلمه التین الکتریک electricus به معنی تولید از کهربا بوسیله اصطکاک است. بنابراین ما کلمه انگلیسی الکتریسیته electricity را از کلمات یونانی و التین که در مورد کهربا بود گرفته ایم.

تفاوت الکتریسیته جاری و ساکن در چیست؟

در الکتریسیته ساکن و الکتریسیته جاری ، الکترون ها از جایی که الکترون زیاد است به جایی که الکترون کم است یا وجود ندارد جریان می یابند ، اما تفاوت در این است که الکتریسیته ساکن ، اختالف پتانسیل و در نتیجه جریان به دلیل تخلیه الکترون ، سریعاً کاهش می یابد و به صفر می رسد . ولی در الکتریسیته جاری به علت وجود منبعی که دائماً مقدار اختالف پتانسیل را ثابت نگه می دارد ولتاژ و جریان ثابت می ماند . مثالً باتری ماشین 41 ولتی اختالف پتانسیل را در مقدار 41 ولت ، ثابت نگه می دارد ، بنابراین مقدار جریان نیز ثابت می ماند .

لازم به ذکر است الکتریسیته ساکن نیز می تواند مانند الکتریسیته جاری خطرناک باشد ولی در ولتاژهای بسیار بالاتر از آنچه که الکتریسیته جاری خطر آفرین است . جزوه فیزیک تکمیلی پایه هشتم 5 منشاء بار الکتریکی یکی از نخستین پرسش هایی که به ذهن آدمی می آید .

 منشاء بار الکتریکی چیست ؟

یکی از نخستین پرسش هایی که به ذهن آدمی می آید ، این است که منشاء بار الکتریکی چیست ؟ این پرسش تا زمانی نسبتاً طوالنی پس از آغاز مطالعه در باب الکتریسیته همچنان بی پاسخ ماند . هر اتم از هسته ای بسیار کوچک ، با جرم نسبتاً زیاد و بار مثبت و یک یا چند الکترون بسیار سبک تر و با بار منفی تشکیل شده است . می توان چنین فرض کرد که الکترون ها ناحیه ای تقریباً کروی در اطراف هسته اشغال می کنند . همچنین می توان گاهی آنها را بصورت اجسامی تصور کرد که مانند گردش سیارات به دور خورشید هسته را دور می زنند . تشبیه به منظومه شمسی در بعضی موارد مفید به شمار می آید اما این شباهت چیزی جز یک مدل نیست . بار مثبت هسته ، الکترون های با بار منفی را می رباید و آنها را در مدارهای پایدار نگه می دارد . الکترون هایی که خیلی به هسته نزدیک اند ، بسیار مقیدند )یعنی نمی توان آنها را به آسانی از هسته جدا کرد( اما الکترون هایی را که مدارهای دورتر قرار دارند راحت تر می توان از جای خود خارج کرد. در برخی مواد مانند شیشه می توان الکترون های نزدیک به سطح را از طریق مالش مکانیکی ، به ابریشم منتقل کرد . همینطور الکترون های اتم های پوست جانوران یا پشم گرایش ورود به کهربا یا ابونیت دارند . به این ترتیب ابونیت بر اثر مالش با پوست جانوران به علت این انتقال بار ، بار منفی اضافی پیدا می کند ، در حالی که میله شیشه ای بر اثر مالش با ابریشم الکترون از دست می دهد و بار مثبت پیدا می کند . در شرایط معمولی چند الکترون از میله شیشه ای به پارچه ابریشمی منتقل می شود ؟ پاسخ به این پرسش به عوامل متعددی مانند تعداد دفعات مالش ، فشار تماسی و دما بستگی دارد ، ولی در حدود یعنی یک میلیارد الکترون در این انتقال سهیم اند . ممکن است این رقم ، بسیار زیاد به نظر آید ، اما اگر بخاطر بیاوریم که تعداد کل اتم ها حتی در میله ای نسبتاً کوچک به جرم حدوداً 411g در حدود است ، می بینیم که این رقم بسیار کوچک است . بنابراین تنها کسر بسیار کوچکی از اتم خت در حدود ( با کمبود الکترون مواجه می شوند . *الکترونها را می توان از یک اتم به اتم دیگری حرکت داد. هنگامی که این الکترونها بین اتمها حرکت می کنند، برق یا جریان الکتریکی تولید می شود. حرکت الکترونها از یک اتم به اتم دیگر جریان نامیده می شود. در این حالت یک اتم، الکترون گرفته و دیگری الکترون از دست می دهد.

رسانا و نارسانا:

می دانیم که برخی مواد مانند مس ،آلومینیوم و فلزات دیگر رسانای الکتریسیته اند ، در حالی که از گروهی دیگر مانند شیشه ، الستیک و بیشتر پالستیک ها به عنوان رساناهای الکتریکی بسیاراستفاده می شود . چیزی که این نوع مواد از نظر مشخصه الکتریکی از هم متمایز می کند ، این نکته است که در رساناها خارجی ترین الکترون ها که انها را الکترون های واالنس )ظرفیت( می نامند می توانند نسبتاً آزادانه در سراسر ماده حرکت کنند اگرچه نمی توانند به آسانی از آن خارج شوند . برعکس در نارساناها حتی الکترون های واالنس هم به هسته های خود مقیدند . توصیف دقیق الکترون ها در جامدات موضوعی دشوار است که مستلزم دانستن نظریه کوانتومی فیزیک و روش های پیشرفته ریاضی است . با همه این ها تعمیم گسترده ای که در باال ارائه کردیم ، تقریبی قابل قبول از حاالت واقعی است . یک تجربه نسبتاً دقیق )اثر هال( نشان می دهد که در فلزات فقط بار منفی آزادانه حرکت می کند ، بار مثبت در شیشه یا در هر دی الکتریک دیگری بدون حرکت است . حامل های واقعی بار در فلزها ، الکترون های آزادند . هنگامی که اتم های منزوی برای تشکیل جسم جامد فلزی با هم ترکیب می شوند الکترون های الیه خارجی اتم ، مقید به اتم های منفردباقی نمی مانند بلکه آزادانه در سرتاسر حجم جامد حرکت می کنند . در بعضی رساناها مانند الکترولیت ه )محلول های رسانا( بارهای مثبت و منفی هر دو می توانندحرکت کنند . نارسانای مطلق در طبیعت وجود ندارد برای مثال مس ، الکتریسیته را مرتبه بهتر از کوارتز]1 ]هدایت می کند . تعداد زیادی ار مواد نیز وجود دارند که نه رسانای خوبی هستند و نه نارسانای خوبی . این دسته مواد را نیمه رسانا می نامند . در رساناهای فلزی ، الکترون های آزاد که به آنها الکترون های رسانش می گوییم می توانند در فلز جابه جا شوند . در صورتی که در میاعات و گازها الکترون های آزاد و یون های مثبت و منفی می توانند جابه جا شوند . در رساناهای فلزی فقط الکترون های رسانش از پتانسیل بیشتر به طرف پتانسیل کمتر جریان می یابند .

بار الکتریکی:

الکتریسیته یا برق در حقیقت حرکت بار الکتریکی یا الکترون ها در اجسام هادی است . مادامی که در یک جسم هادی الکترون جریان یابند ، گفته می شود که جسم مزبور دارای الکتریسیته است . هرچه تعداد الکترونی که در واحد زمان از یک سیم هادی عبور می کند بیشتر باشد جریان الکتریسیته آن بیشتر است. کولن هر الکترون را به نام خود یک کولن نامید و از این واحد برای اندازه گیری مقدار الکتریسیته استفاده کرد . هرگاه یک کولن الکتریسیته در مدت یک ثانیه از یک رسانا بگذرد ، در آن شدت جریان یک آمپر به وجود می آید .

میدان الکتریکی:

همانطور که زمین دارای میدان گرانشی است و اثر این میدان بصورت نیروی گرانشی )نیروی زمین( وارد بر جرم های موجود در اطراف زمین مشاهده می شود ، در اطراف یک جسم باردار بر بارهای موجود در آن میدان ظاهر می شود . مثالً در اطراف جسم A که دارای بار الکتریکی است یک میدان الکتریکی وجود دارد و اگر جس دارای بار B در این میدان قرار گیرد بر آن نیروی الکتریکی وارد می شود . به عبارت دیگر میدان الکتریکی به فضای اطراف یک جسم باردار گفته می شود که در این فضا می تواند بر بارهای موافق نیروی دافعه و بر بارهای مخالف نیروی جاذبه وارد کند . بدیهی است هرچه از این جسم باردار فاصله بگیریم شدت میدان ضعیف تر خواهد شد . بنا به تعریف جهت میدان الکتریکی در هر نقطه هم جهت با نیرویی است که میدان در آن نقطه به جسم دارای بار مثبت وارد می کند . به این ترتیب نیرویی که به جسم دارای بار منفی وارد می شود ، در خالف جهت میدانی ایت که این نیرو را ایجاد می کند .میدان الکتریکی را می توان با خط های فرضی نشان داد .این خط ها را »خط های میدان« و یا »خط های نیرو« می نامیم . خط های نیرو از بار مثبت خارج و به بار منفی وارد می شوند . تراکم این خط ها معرف قوی یا ضعیف بودن میدان الکتریکی است . .در مورد مفهوم اختالف پتانسیل )یا همان ولتاژ( در ادامه متن توضیح داده می شود .کوارتز – نام یک سنگ طبیعی است که به روش مصنوعی نیز قابل ساخت است . این سنگ در اکثر ساعت های امروزی بکار می رود.

راه های ایجاد بار الکتریکی:

1-اصطکاک یا مالش

2-تماس

3-القا

الکتروسکوپ:

در بسیاری از آزمایش ها، بار انتقال یافته آنقدر کم است که نیروی جاذبه یا دافعه ایجاد شده توسط آن بسیار کوچکتر از نیروی جاذبه زمین می باشد، این امر باعث می شود باردار شدن اجسام به سختی تشخیص داده شود. برای حل این مشکل وسیله ای به نام الکتروسکوپ ساخته شده است که وجود بار را به خوبی نشان می دهد. با نزدیک کردن اجسام به الکتروسکوپ، به راحتی می توان مشخص نمود که آیا جسم باردار است یا خیر.

آذرخش:

تخلیه الکتریکی بین دو جسم. برای حفظ جان ا فراد در آذرخش از برقگیر استفاده می کنند.

استفاده از انرژی الکتریسیته:

انرژی الکتریسیته به عنوان یک منبع انرژی که به سادگی به نیرو و روشنایی تبدیل می شود شناخته می شود. از انرژی الکتریکی از چهار اثر یا خا صیت اصلی الکتریسیته نشات می گیرد. 4-اثر حرارتی: مانند تستر)نان برشته کن ( ، اتو و اجاقهای برقی که در مراحل تولید و انتقال و توزیغ برق در هادیها و دستگاهها ایجاد می شود یک انرژی تلف شده محسوب می گردد. -1اثر روشنایی: وقتی فیالمان یک المپ گرم می شود یا یک قوس الکتریکی تولید می گردد نور ایجاد می شود مانند المپهای رشته ای و بخار سدیم. -9اثر شیمیایی: جریان الکتریکی را می تواند ملکولهای شیمیایی معینی را به اتمهای آنها را بشکند. برای مثال آب طی فرآیندی به نام تجزیه شیمیای ) الکترولیز( به هیدروژن و اکسیژن تجزیه می شود. الکترولیز در صنعت برای آب فلز کاری و ساخت آلومینیوم استفاده می شود. -1اثر مغناطیسی: میدان مغناطیسی یا آهنربایی اطراف یک سیم حامل جریان را می توان با پیچیدن سیم به شکل سیم پیچ )بوبین( به دور یک هسته از مواد مغناطیسی افزایش داد. این اثر در ژنراتور ها یا مولدهای نیرو و ترانسفور ماتورها استفاده می شود.

تولید انرژی الکتریکی:

وقتی که سیمی درون یک میدان مغناطیسی حرکت می کند یک با ر الکتریکی د ر سیم القاء می شود . بنابراین برای تولید الکتریسیته جاری تعدادی مغناطیس الکتریکی بروی آرمیچری پیچیده شده و داخل یک استاتور که خود دارای سیم پیچ بسیاری است می چرخد. آرمیچر به یک توربین متصل است وقتی که آب ، باد یا بخار آب به پرهای توربین برخورد می کند باعث چرخیدن آن و تولید انرژی الکتریکی می شود. منابع دیگر تولید انرژی الکتریکی: از دیگر منابع تولید انرژی الکتریکی می توان انرژی خورشیدی ، بادی ، گرمایش زمین ، موتورهای دیزلی ، پیل شیمیایی و ....را نام برد. انرژی خورشیدی: یک سلول فتو ولتیک از جنس سلیکن یا سلول خورشیدی که مستقیما الکتریسیته را از نور خورشید تبدیل می کند. انرژی گرمایشی زمین )ژئو ترمال(: استفاده از گرمای درونی حفرهای زمین برای بخار کردن آب و چرخاندن پرههای توربین تو لید انرژی الکتریسیته. اگرچه که الکتریسته به عنوان نتیجه واکنش شیمیایی ای که در یک پیل الکترولیک از زمانی که الساندرو ولتا در سال4111م این آزمایش را انجام داد، شناخته می شده است، اما تولید آن به این روش گران بوده و هست. در سال 4194م، میشل فارادی ماشینی ابداع کرد که از حرکت چرخشی تولید الکتریسته می کرد، اما حدود پنجاه سال طول کشید تا این فن آوری از نظر اقتصادی مقرون به صرفه شود .در سال 4181م، توماس ادیسون جایگزین عملی تجاری ای را برای روشنایی های گازی و سیستم های حرارتی ایجاد کرد و به فروش رساند که از الکتریسته جریان مستقیمی استفاده می کرد که بطور منطقه ای تولید و توزیع شده بود، استفاده می کرد. در سیستم جریان مستقیم ادیسون، ایستگاه های تولید توان اضافی می بایست نصب می شدند. بدلیل اینکه ادیسون قادر نبود سیستمی را تولید کند که به ژنراتورهای چندگانه اجازه بدهد که به یکدیگر متصل شوند، گسترش سیستم او نیاز داشت که تمامی ایستگاه های تولید جدید مورد نیاز ساخته شوند . نیاز به نیروگاه های اضافی ابتدا توسط قانون اهم بیان شده است: بدلیل اینکه تلفات با مربع جریان یا بار و با خود مقاومت متناسب است، بکار بردن کابل های طوالنی در سیستم ادیسون به مفهوم داشتن ولتاژهای خطرناک در برخی نقاط یا کابل های بزرگ و گران قیمت و یا هر دوی اینها بود . نیکوال تسال که مدت کوتاهی برای ادیسون کار می کرد و تئوری الکتریسته را بگونه ای درک کرده بود که ادیسون درک نکرده بود، سیستم جایگزینی را ابداع کرد که از جریان متناوب استفاده می کرد. تسال بیان داشت که دو برابر کردن ولتاژ جریان را نصف می کند و منجر به کاهش تلفات به میزان 1/9 می شود و تنها یک سیستم جریان متناوب اجازه انتقال بین سطوح ولتاژ را در قسمت های مختلف آن سیستم ممکن می سازد. او به توسعه و تکمیل تئوری کلی سیستم اش ادامه داد و جایگزین تئوری و عملی ای را برای تمامی ابزارهای جریان مستقیم آن زمان ابداع کرد و ایده های بدیعش را در سال 4118م در 91 حق انحصاری اختراع به ثبت رساند . در سال 4111م کار تسال مورد توجه جرج وستینگهاوس که حق انحصاری اختراع یک ترانسفورماتور را در اختیار داشت و یک کارخانه روشنایی را از سال 4116م در گریت بارینگتون، ماساچوست راه اندازی کرده بود، قرار گرفت. اگرچه که سیستم وستینگهاوس می توانست از روشنایی های ادیسون استفاده کند و دارای گرم کننده نیز بود، اما این سیستم دارای موتور نبود. توسط تسال و اختراع ثبت شده اش، وستینگهاوس یک سیستم قدرت برای یک معدن طال در تلورید، کلورادو در سال 4134ساخت که دارای یک ژنراتور آبی 411 اسب بخار)87 کیلو وات( بود که یک موتور 411 اسب بخار )87 کیلو وات( را در آنسوی خط انتقالی به فاصله 7/1 مایل )1 کیلومتر( تغذیه می کرد. سپس در یک قرارداد با جنرال الکتریک که ادیسون مجبور به فروش آن شده بود، شرکت وستینگهاوس اقدام به ساخت یک نیرگاه در نیاگارا فالس کرد که دارای سه ژنراتور تسالی 7111 اسب بخار بود که الکتریسته را به یک کوره ذوب آلومینیوم در نیاگارا ، نیویورک و به شهر بوفالو، نیویورک به فاصله 11 مایل )97 کیلومتر( انتقال می داد. نیروگاه نیاگارا در 11 آوریل 4137م شروع به کار کرد .انرژی الکتریکی در حال حاضر امروزه سیستم انرژی الکتریکی جریان متناوب تسال کماکان مهمترین ابزار ارایه انرژی الکتریکی به مصرف کنندگان در سراسر جهان است. با وجود جریان مستقیم ولتاژ باال (HVDC (برای ارسال مقادیر عظیم الکتریسته در طول فواصل بلند بکار می رود، اما قسمت اعظم تولید الکتریسته، انتقال توان الکتریکی، توزیع الکتریسته و داد و ستد الکتریسته با استفاده از جریان متناوب محقق می شود . در بسیاری از کشورها شرکت های توان الکتریکی کلیه زیرساخت ها را از نیروگاه ها تا زیرساخت های انتقال و توزیع در اختیار دارند. به همین علت، توان الکتریکی به عنوان یک حق انحصاری طبیعی در نظر گرفته می شود. صنعت عموماْ به شدت با کنترل قیمت ها کنترل می شود و معموال مالکیت و عملکرد آن در دست دولت است. در برخی کشورها بازارهای الکتریسته وسیع با تولید کننده ها و فروشندگان الکتریسته، الکتریسته را مانند پول نقد و سهام معامله می کنند. اختراع برق، 11 درصد از خواب مردم جهان را کاسته است به گفته پزشکان، اختراع برق و روشنایی، باعث کاهش خواب مردم در سطح جهان نسبت به قرن گذشته بوده و این در حالی است که خواب یکی از اساسی ترین نیازهای بشر است و پزشکان نسبت به غذا نخوردن و تماشا نکردن تلویزیون قبل از خواب، برای ایجاد خواب راحت توصیه کردند. به گزارش سالمت نیوزو به نقل از پایگاه خبری شین هوآ، نتایج تحقیقات انجام شد پژوهشگران دانشگاه کلمبیا نشان می دهد، این امر پس از اختراع برق و ورود روشنایی در شب به منازل رخ داده است. بنابر این گزارش، به گفته پزشکان کم خوابی عالوه بر ایجاد خستگی و اختالالت روحی روانی در افراد می شود بلکه یافته های جدید نشان می دهد خطر بروز چاقی در افراد در شبانه روز کمتر از چهار ساعت می خوابند، 89 درصد بیشتر است. یادآور می شود، خوابیدن یکی از نیازهای ضروری بدن انسان برای داشتن سالمت است و پرهیز از غذاخوردن بعد از ساعت هشت شب و تماشا نکردن تلویزیون در هنگام خواب در دستورالعمل ها تاکید شده است.

مدار الکتریکی:

تعریف مدار :سیستم بسته ای است که در آن تبدیل انرژی رخ می دهد بطوری که این تبدیل انرژی هدفمند است هر مدار دارای چهار قسمت اصلی است.

1-تولید کننده : سایر انرژی ها را به انرژی الکتریکی تبدیل میکند که همان پیل است.

2-مصرف کننده : انرژی الکتریکی را به سایر انرژی ها تبدیل می کند مانند دیود و المپ

3 -سیم : انرژی الکتریکی را به مصرف کننده می رساند

4 - کلید قطع و وصل :این قسمت از مدار، کل یا قسمتی از مدار را کنترل می کند.

هر مدارالکتریکی از اجزای اصلی زیر تشکیل شده است :

1-یک منبع تغذیهالکتریکی مانند باتری یا ژنراتور

2-سیم های رابط : سیمها یا نوارهای ارتباط دهنده مدار، از یک ماده رسانای الکتریسیته خوب مانند مس تشکیل میشوند.

3-مصرف کننده یا بار: (Load«وقتی می گوییم یک مدار الکتریکی تشکیل شده است ، که اتصال دهنده ها و سایر قطعات ، یک حلقه بسته را بوجود آورده باشند. تنها در این صورت است که جریان برق برقرار می شود .

مدار سری:

در این بخش، با یک نوع خاص از اتصال وسایل که به آن اتصال سری یا متوالی گفته میشود، آشنا می شویم. اتصال سری به این معنی است که قطعات طوری به هم متصل شده اند که یک جریان از تمام آنها عبور میکند .

مدار موازی:

یکی دیگر از روش های به هم بستن مقاومت ها، اتصال موازی میباشد. در اتصال موازی، ولتاژ دو سر قطعات همواره برابر است.استفاده از مدارهای موازی بسیار متداول است. به عنوان مثال وسایل خانه به صورت موازی به برق شهر متصل می شوند. در شکل زیر تلویزیون، ضبط استریو و المپ به صورت موازی به برق 411 ولت وصل شدهاند. در این حالت، وجود پریزهایی که استفاده نشدهاند و یا وسایلی که خاموش اند اثری بر سایر وسایل که به برق متصلند، ندارد. به عالوه اگر جریان یک وسیله قطع شود )به وسیله قطع کردن کلید یا سیم آن( جریان سایر وسایل تغییری نمیکند. در مقابل، اگر وسایل به شکل سری به هم وصل شوند، با خارج شدن یک وسیله از مدار، جریان کل مدار قطع میشود. اگر مقاومت ها به شکل موازی به یکدیگر وصل شوند، هر مقاومت جریانی مستقل از جریان دیگر مقاومت ها از باتری دریافت میکند. بنابراین، مجموع جریان دو مقاومت موازی و بیشتر از حالتی است که آنها تک تک در مدار حضور داشته باشند. بنا به تعریف مقاومت، عبور جریان بیشتر متناظر با مقاومت کمتر است، R4 و R1 همانند یک مقاومت معادل (RP (بنابراین دو مقاومت موازی که مقدار آن کمتر از هر دو مقاومت R4 و R1 است، عمل می کنند. برای بررسی دقیق تر مدارهای موازی از مدل آبی کمک میگیریم. در شکل ) الف( دو لوله با مقاطع مختلف و طول های مساوی به صورت موازی به پمپی بسته شدهاند.

پایان

 

فصل 10 علوم هشتم

خاصیت مغناطیسی:ویژگی است که به جز در آهن ربا در برخی از مواد طبیعی مانند سنگ آهن(مگنتیت)نیز وجود دارد علت وجود خاصیت مغناطیسی در آهن ربا وجود ذرات دو قطبی در آن ها است که دارای دو قطب N و S می باشد.

دو قانون مهم درباره ی قطب های آهن ربا وجود دارد:

1_قطب های هم نام همدیگر را دفع می کنند.

2_قطب های نا هم نام همدیگر را جذب می کنند.

تعیین قطب های آهن ربا:

1-آهن ربا را از ریسمانی آویزان کنیم قطبی که رو به شمال زمین می ایستد N و قطب دیگر S است.

2-با استفاده از یک آهن ربای دیگر می توان فهمید که قطب هایی که همدیگر را جذب می کنند نا هم نام هستند.

امروزه دانشمندان فیزیک متوجه شده اند که آهن ربا اجسام زیر را جذب می کند:

1-آهن             2-نیکل              3-کبالت                  4-آلیاژ هاشون

میدان مغناطیسی:یک آهن ربا در فضای اطراف خود میدان مغناطیسی ایجاد می کند که به واسطه آن می تواندبه مواد مغناطیسی نیرو وارد کنند.این فضا را میدان مغناطیسی می نامند.اگر ما بر روی شیشه براده ی آهن بریزیم و زیر شیشه آهن ربا وجود داشته باشد شاهد خطوطی هستیم این خطوط هما خطوط میدان مغناطیسی است.

مواد فرو مغناطیس:موادی هستند که در میدان مغناطیسی قرار می گیرند،قدرت میدان مغناطیسی درون آن ها هزاران برابر شده و به خوبی جذب آهن ربا می شوند مانند:آهن،نیکل،فولاد،کبالت،و..

مواد فرو مغناطیس به دو دسته تقسیم می شوند:

1_فرو مغناطیس نرم:این مواد به آسانی آهن ربا می شوند اما به سرعت خاصیت خود را از دست می دهند مانند آهن.

2-فرومغناطیس سخت:این مواد دیر تبدیل به آهن ربا می شوند و دیر هم خاصیت خود را از دست می دهند مانند فولاد.

انواع آهن ربا بر اساس شکل:

1-میله ای یا تیغه ای     2-یو شکل      3-نعلی شکل      4-صفحه ای

سه روش برای ساخت آهن ربا وجود دارد :

1_مالش:در این روش یک آهن ربا را به صورت یک طرفه چندین مرتبه بر روی یک میله فولادی یا آهنی مالش می دهیم.با این کار دو قطبی های مغناطیسی میله به تدریج منظم و یک طرفه شده و میله تبدیل به آهن ربا می شود.

2_القا:بین یک آهن ربا و سوزن یک کاغذ یا شیشه قرار می دهیم مشاهده می کنیم که بدون تماس یا سوزن خاصیت مغناطیسی تولید می شود و می تواند سوزن دیگری را جذب کند.

3_الکتریکی:به دور یک هسته آهنی مقداری سیم مسی روکش دار می پیچیم سپس دو سر سیم را به یک مولد برق وصل می کنیم.و آنوقت که جریان برق را وصل کنیم آهن ربا به وجود می آید و اگر جریان را قطع کنیم دیگر آهن ربایی نخواهیم داشت.برای همین به این اهن ربا ، آهن ربای موقطی می گوییم.

مزایای آهن ربای الکتریکی:همان طور که گفتم آهن ربای الکتریکی یک آهن ربای موقت هست، با افزایش جریان برق می توان آهن ربای قوی تری داشت،با تغیییر جهت جریان برق می توانیم جای قطب های آهن ربا را جابه جا کنیم،با افزایش تعداد دور سیم پیچ می توانیم آهن ربای قوی تری داشته باشیم.

کاربرد آهن ربای الکتریکی:1-ساخت موتور الکتریکی    2-ساخت یک مولد برق    3-ساخت زنگ اخبار   4-در بازکن برقی در آیفون منزل     5-و....

از بین بردن خاصیت مغناطیسی:هر عاملی که سبب شود تا نظم این مولکول ها به هم بریزد موجب ضعیف شدن آهن ربا می شود مانند:ضربه،حرارت،و..

کاربرد های آهن ربا:

1_ساخت قطب نما و قبله نما 

2_ساخت بلنگو

3_درب یخچال

4_موتور الکتریکی                                              

5_ژنراتور ها

6_زنگ اخبار

7_جرثقیل الکتریکی

8_و.....

پایان

فصل 14 علوم هشتم

نور صورتي از انرژي تابشي است كه با سرعت 300000كيلومتر بر ثانيه درفضا سير مي كند.
فرايند نور:
1-موجب ديدن اجسام مي شود.
2-موجب عمل غذاسازي گياهان مي شود.
3-باعث كاركردن كليه وسايل نوري مي شود.
4-موجب تغيير رنگ لباس و پارچه مي شود.

نکته:براي آنكه جسمي ديده شود، بايد از آن جسم نور به چشم برسد، بنابر اين جسم يا بايد از
خودش نور تابش كند و يا نورهايي را كه برآن تابيده شده است، به طرف چشم بيننده بازتاب
دهد.
به همين دليل اجسام به دو دسته تقسيم مي شوند.
1-اجسام منير يا چشمه ي نور: اجسامي كه از خود نور توليد مي كنند. مانند خورشيد،
لامپ روشن، شمع روشن، چوب در حال سوختن
2-اجسام غير منير: اين اجسام از خود نوري تابش نمي كنند، بلكه نوري را كه از چشمه
هاي نور به آن ها تابيده است به طرف چشم، باز مي گردانند، در نتيجه ما مي توانيم آن ها را
ببينيم.

انواع چشمه ي نور:
1-چشمه ي گسترده نور :يك شي نوراني نظير خورشيد، چراغ روشن، شعله ي شمع را چشمه
ي نور گسترده مي ناميم.
2-چشمه نور نقطه اي :اگر صفحه اي از مقوا را كه روي آن روزنه ي كوچكي ايجاد شده است،
درمقابل چراغ روشني قراردهيم، نور چراغ پس از گذشتن از روزنه منتشر مي شود و روزنه
مانند يك چشمه نور كوچك عمل مي كند كه به آن چشمه ي نقطه اي نور مي گويند.

تقسيم بندي اجسام غير منير از نظر عبور نور از آنها:
1-اجسام شفاف : اجسامي كه نور از آن ها عبور مي كند مانند شيشه – هوا – آب
2-اجسام نيمه شفاف : اجسامي كه نور از آن ها عبور مي كند ولي از پشت آن ها اجسام ديگر به
طور واضح ديده نمي شوند. مانند شيشه هاي مات – كاغذ كالك
3-اجسام كدر : اجسامي كه نور از آن ها عبور نمي كند.مانند آجر-مقوا-چوب و....

نکته :نور به خط راست منتشر مي شود.

چند دليل مهم براي اثبات اين موضوع:
1عبور نور از لابه لاي شاخ و برگ درختان
2تشكيل سايه
3خورشيد گرفتگي
4ماه گرفتگي

سايه چگونه تشكيل مي شود؟ اگر جسم كدري در مقابل منبع نوري قرار گيرد در پشت
جسم محوطه ي تاريكي بوجود مي آيد كه به آن سايه مي گويند.

راههاي تشكيل سايه:
1-تشكيل سايه به وسيله چشمه ي نقطه اي نور :در اين حالت فقط سايه كامل ايجاد مي شود و مرزمشخصي بين تاريكي و روشنايي وجود دارد.
نكته: قطر سايه به فاصله ي چشمه ي نور تا جسم كدر و پرده بستگي دارد.
نكته: هر گاه چشمه ي نور به جسم كدر نزديك شود قطر سايه بزرگتر مي شود و هرگاه
چشمه ي نور را از جسم كدر دور كنيم قطر سايه كوچك تر مي شود.
هر گاه سايه به وسيله ي چشمه ي نقطه اي تشكيل شود بين قطر سايه و قطر جسم كدر
رابطه ي زير وجود دارد.

2-تشكيل سايه به وسيله چشمه ي گسترده نور :در اين حالت علاوه بر سايه كامل، نيم سايه نيز ديدهمي شود.

خورشيد گرفتگي (كسوف :)هر گاه در چرخش ماه به دور زمين و هر دو به دور خورشيد، مركز
آن سه (ماه،زمين،خورشيد) روي يك خط راست واقع شود به طوري كه ماه در وسط باشد،
ماه جلوي نور خورشيد را مي گيرد و سايه آن روي زمين مي افتد در نتيجه كساني كه در
سايه ي ماه قرار دارند خورشيد را تاريك مي بينند. در اين صورت مي گوييم، خورشيد گرفتگي
رخ داده است.

ماه گرفتگي(خسوف): اگر زمين بين ماه و خورشيد قرار گيرد، زمين جلوي نور خورشيد را مي گيرد و سايه آن روي ماه مي افتد و آن را تاريك مي كند. در اين صورت مي گوييم ماه گرفتگي رخ داده است.

انواع بازتاب نور:

1-بازتاب منظم :اين بازتابش در سطوح بسيار صاف صورت مي گيرد. در اين صورت پرتوهاي نور به
طور موازي به سطح تابيده و به طور موازي در يك جهت بازتاب مي شوند. در اين نوع بازتاب همواره تصويري واضح و روشن ايجاد مي شود. مانند آينه
2-بازتاب نامنظم :هرگاه يك دسته پرتو موازي نور به سطح ناهمواري برخورد كند به صورت
پرتوهاي غير موازي و در جهات متفاوت بازتاب مي شوند. دراين نوع بازتابش تصوير اشياء مبهم و نامشخص است.

اصل انعكاس :در بازتاب نور از سطح يك جسم، همواره زاويه تابش و بازتاب برابرند.

نكته1:پرتو تابش :پرتو نوري كه به سطح مي تابد).(I
نكته2:پرتو بازتابش :پرتو بازگشته از سطح را مي گويند).(R
نكته3:زاويه تابش :زاويه بين پرتو تابش و خط عمود را مي گويند).(i
نكته4:زاويه بازتابش :زاويه بين پرتو بازتاب و خط عمود را گويند).(r
نكته5:زاويه آلفا : αزاويه بين پرتو تابش و سطح آينه را گويند.
نكته6:زاويه بتا : αزوايه بين پرتو بازتاب و سطح آينه را گويند.
نكته7:زاويه تابش متمم زاويه αاست.
نكته8:زاويه باز تابش متمم زاويه βاست. 

انواع دسته اشعه (پرتو) نوراني:

1-دسته پرتو موازي :اين پرتوها همانطور كه از اسمشان پيدا است با هم موازي هستند.

2-دسته پرتو همگرا :پرتوهايي هستند كه در آن شعاع هاي نور در جهت انتشار به هم نزديك مي
شوند و در يك نقطه به هم مي رسند.

3-دسته پرتو واگرا :پرتوهايي كه در آن شعاع هاي نور در جهت انتشار از هم دور مي شوند.

پرتوهاي حقيقي:
پرتوهاي تابش و بازتابش كه به چشم مي رسند را پرتوهاي حقيقي مي گويند.

پرتوهاي مجازي:
امتداد پرتوهاي واگرايي كه از سطح آينه بازتاب مي شوند(در پشت آينه) پرتوهاي مجازي گفته
مي شود.

تصوير حقيقي:
زماني تشكيل مي شود كه پرتوهاي تابش شده از يك نقطه شي پس از برخورد به آينه يا
عدسي در نقطه اي ديگر به هم برسند. تصوير حقيقي بر روي پرده تشكيل مي شود.

تصوير مجازي:
تصويري كه پرتوهاي مجازي در پشت آينه به وجود مي آورند را مي گويند.تصوير مجازي بر
روي پرده تشكيل نمي شود.

آينه:
قطعات شيشه اي كه پشت آنها نقره اندود يا جيوه اندود شده است و مي توانند نور را بازتاب دهند بازتاب از سطح آينه منظم است.

انواع آیینه:1-آیینه تخت   2-آیینه های کروی(مقعر و محدب)

ويژگي هاي تصوير در آينه تخت:
1-تصوير مجازي                                                                                           2-تصویر مستقيم
3-تصویر برگردان(وارون جانبي)
4-طول تصوير با طول جسم برابر است.
5-فاصله تصوير تا آينه با فاصله ي جسم تا آينه برابر است.

كاربرد آينه ي تخت:
1-استفاده از تصوير مستقيم آن در خانه و وسايل نقليه
2-استفاده از آينه براي ارسال علايم مخابراتي به فاصله دور
3-استفاده از آينه ي تخت براي اندازه گيري سرعت نور و وسايل نور بازتابي (تلسكوپ بازتابي)
4-پريسكوپ :
ين دستگاه از لوله اي تشكيل شده كه در دو طرف آن دو آينه ي تخت موازي نصب

شده كه هر يك از اين آينه ها با محور آينه زوايه 55درجه مي سازد. هر تصويري كه در يكي از اين آينه ها ديده مي شود در ديگري نيز مشاهده مي شود .

انتقال آينه ي تخت:
هرگاه جسمي در برابر آينه ي تختي قرار گيرد، تصوير مجازي آن در آينه ديده مي شود.
چنانچه آينه به اندازه dجابه جا شود. تصوير به اندازه 2dنسبت به جسم جابه جا مي شود.
اگر آينه ثابت باشد و جسم به اندازه dنسبت به آينه جا به جا شود تصوير نسبت به جسم
به اندازه dجا به جا مي شود.

سرعت انتقال تصوير:
سرعت انتقال تصوير در آينه ي تخت در حالتي كه آينه ثابت باشد و جسم با سرعت Vدر
راستاي عمود بر سطح آينه حركت كند، نسبت به مكان اوليه اش برابر Vاست.
در حالي كه جسم ساكن باشد و آينه در راستاي عمود بر سطح آينه با سرعت Vحركت كند،
سرعت انتقال تصوير در آينه نسبت به مكان اوليه اش برابر V 2خواهد بود.
در حالي كه جسم و آينه هر يك با سرعت Vبه طرف هم حركت كنند، سرعت انتقال تصوير در
آينه نسبت به مكان اوليه اش برابر 3Vخواهد بود.

تصوير در آينه هاي متقاطع:
هر گاه جسم روشني در فضاي بين دو آينه ي متقاطع قرار گيرد پرتوهايي از جسم به هر يك از دو آينه مي تابد و دو تصوير مجازي به وجود مي آورد. اگر پرتوها پس از باز تابش هاي متوالي به آينه برخورد كنند تصويرهاي ديگري نمايان مي شود .هر چه زاويه بين دوآينه αكوچكتر باشد تعداد اين تصويرها بيش تر است.

آينه هاي كروي:

الف) آينه مقعر(كاو :)اگر سطح داخلي آينه بازتاب كننده باشد، به آن آينه كاو مي گويند.
نكته : 1اگر يك دسته پرتو نور موازي به آينه كاو بتابد پرتوهاي بازتابيده در يك نقطه به نام كانون
حقيقي به هم مي رسند.
كانون با حرف Fنمايش داده مي شود.
به فاصله كانون تا آينه، فاصله كانوني مي گويند و با حرف fنمايش مي دهند.
نكته: 2آينه هاي كاو مي توانند از يك جسم هم تصوير مجازي و هم تصوير حقيقي ايجاد كنند.
تشكيل تصوير حقيقي يا مجازي، بستگي به فاصله جسم از آينه هاي كاو دارد. هر چه جسم
به آينه نزديك تر باشد، تصوير در فاصله اي دورتر ايجاد مي شود و هرچه جسم را از آينه دور
كنيم تصوير به آينه نزديك تر مي شود.

ب) آينه ي كوژ :اگر سطح خارجي آينه بازتاب كننده باشد، آن را آينه ي كوژ مي گويند.
نكته: 1هرگاه پرتوهاي نور موازي محور اصلي به آينه محدب بتابد، طوري باز مي تابد كه امتداد
پرتوهاي بازتاب از يك نقطه روي محور اصلي مي گذرند. اين نقطه را كانون اصلي آينه ي
محدب مي نامند. كانون آينه محدب مجازي است.
نكته : 2تصوير در آينه ي محدب همواره مجازي، كوچك تر از جسم و مستقيم خواهد.

 

پایان

فصل 15 علوم هشتم:

شکست نور:

اگر دستمان را زیر آب ببریم مطمئناً در تصویر آن نسبت به بخشی که در آب نیست انحراف میبینیم. اگر در استخر آب، کف استخر را مشاهده کنیم، احساس میکنیم عمق آب کمتر از آن چیزی است که گفته شده است. همهی اینها یک پدیدهی فیزیکی به نام شکست نور را بیان میکنند که در این بخش به بیان این پدیده میپردازیم. شکست نور یک پدیده اپتیکی است که در آن نور رسیده از یک منبع نورانی )مانند المپ، خورشید و ستارگان( به خاطر تغییر سرعتی که برای آن در دو محیط با ضریب شکست متفاوت رخ میدهد دچار تغییر مسیر میشود؛ لذا هنگامی که شخص به این نور نگاه میکند گویی که نور دچار شکست شده است. سرعت نور در محیط های شفاف مختلف یکسان نیست، به طوری که بیشترین سرعت آن در خالء )یا تقریباً هوا( بوده و برابر 911111 کیلومتر بر ثانیه است . در محیط های دیگر مثل آب، شیشه و ... سرعت نور کمتر از این مقدار است؛ لذا هنگامی که محیط حرکت نور از نظر غلظت تغییر میکند سرعت آن نیز تغییر مینماید و با افزایش غلظت سرعت کاهش پیدا می کند و بر عکس. به این ترتیب علت شکست نور تغییر سرعت آن هنگام وارد شدن به محیط شفاف دوم است. وقتی نور از محیطهای شفاف مختلف عبور میکند، رفتار آن تغییر میکند. در این بخش میخواهیم رفتار نور در محیط های شفاف مختلف را بررسی کنیم. هنگامی که نور به یک محیط شفاف وارد یا از آن خارج میشود ممکن است پرتوهای نور شکست یابند و اثرهای جالب و گاهی زیبا را پدید آورند . مثالً اگر به یک سکه در ته لیوانی پر از آب نگاه کنید سکه باالتر از محل واقعی خود به نظر میرسد یا وقتی که یک قاشق را به طور مایل در لیوان آب فرو میبرید آن را در محل ورود به آب شکسته میبینید .برعکس اگر جسم در هوا باشد و از محیط غلیظ به آن نگاه کنیم جسم دورتر به نظر میرسد. اگر به کف یک استخر نگاه کنید عمق آب کمتر از عمق واقعی به نظر میرسد، اگر در راستای نزدیک به خط قائم به کف استخر پر از آبی به عمق 7 متر نگاه کنید عمق آن تقریباً 1 متر به نظر میرسد.

شکست نور در سطوح تخت:

شکست نور در شیشه )تیغه نازک( را بررسی میکنیم: وقتی نور به شیشه میتابد چون طرفین آن هوا )یا محیطی( با جنس یکسان است. مثال طرفین تیغه شیشهای هوا باشد در سطح اول مقداری منحرف میشود، این شکست اولیه یک جابجایی داخلی را برای این نور سبب میشود و در سطح دوم دوباره یک شکست دیگری پیدا کرده و امتداد اولیه خود را مییابد. پدیده شکست در مرز مشترک محیطها از قانون اسنل تبعیت میکند.

شکست نور در سطوح کروی:

در سیستمهای نوری با اجزای نوری همچون آینهها ، عدسیها ، منشورها و ... قوانین اسنل مربوط به شکست و انعکاس مسیر پرتو را میدهد. اگر سطح کروی ما یک دیوپترهای کروی )سطح شکست کروی( باشد که دو محیط با جنسهای مختلف نوری را از هم جدا میکند باشد. مثالً از یک ستارهای در بینهایت نور به یک دیوپتر کروی بتابد، هم در بی نهایت است. و پرتوهای تابش موازی هم میآیند و موازی محور اصلی دیوپتر به قسمتهای مختلف آن میخورند و بعد از شکست در دیوپتر خود یا امتدادهایشان از کانون دیوپتر عبور میکنند که محل تقاطع نقطه منفردی است و نیز شکست دو مرحلهای منشورها که طیف سالم و دقیق نور سفید را ایجاد میکنند.

شکست دو مرحله ای:

در تیغههای متوازی السطوح و کال شیشههای )دیوپترهای( با ضخامت معین شکست در سطح اول و شکست در سطح دوم داریم. برای تیغه متوازی السطوح همانند شیشه نازک ساده فقط یک جابجایی داخلی برای پرتو اتفاق میافتد، امّا برای منشورها و غیره عالوه از جابجایی داخلی امتداد پرتو نیز عوض می شود دیو پتر های ضخیم نیز همین حالت را دارند. در ساختمان طیف سنجهای نوری ، منشورها حضور دارند در مسافت یاب منشوری یافت می شوند در دستگاههای رادیولوژی جهت جابجایی داخلی کاربرد دارند. در ساختمان موجبر نوری در تداخل سنجها در برخی سیستمهای اندازه گیری سرعت نور این پدیده به عنوان مکانیزم دستگاه عمل میکند. و ...

علت شکست نور:

 در درس های قبلی آموختیم که شکست هنگامی رخ می دهد که پرتو نور از یک محیط به محیط دیگر وارد شود .شکست تنها یکی از چندین رفتاری است که پرتو نور وقتی به محیط جدید وارد می شود، از خود بروز می دهد. با عبور پرتو نور از یک محیط به محیط دیگر، باید بدانید که طول موج نور و سرعت نور تغییر می کند. در مرز عالوه بر تغییر مسیر نور، سرعت می تواند افزایش و کاهش یابد و در مورد طول موج ها هم می توان گفت که مقدار طول موج نور هم می تواند افزایش یا کاهش یابد. تنها زمانی پرتو نور فقط با تغییر مقدار سرعت نور و بدون شکست از محیطی به یک محیط دیگر وارد می شود که مسیر پرتو نور موازی خط عمود دو محیط باشد )زاویه تابش صفر درجه باشد(. اگر زاویه تابش غیر صفر باشد، شکست مشاهده می دهد. چرا پرتو نور شکسته می شود؟! علت این رفتار چیست؟ و چرا برای پرتو نور انتظار شکست داریم؟! برای پاسخ دادن به سواالت فوق، از مثال سربازها استفاده می شود. 

شرایط شکست:

آیا شکست نور همیشه اتفاق می افتد؟ خیر، باید دو شرط برقرار باشد تا مسیر حرکت دانش آموزان تغییر کند . •دانش آموزان با عبور از مرز، باید تغییر سرعت داشته باشند. •دانش آموزان باید به طور غیر عمود به مرز وارد شوند. شکست در حالتی که زاویه فرودی صفر باشد رخ نمی دهد. با مشاهده پاراگراف قبلی، مشاهده خواهید کرد که این دو شرط معقول به نظر می رسد. اگر دانش آموزان سرعت خود را تغییر ندهند، عاملی برای شکست و تغییر جهت مسیر وجود ندارد. به یاد دارید که علت تغییر جهت دانش آموزان تغییر سرعت آن ها در مرز بوده است. هم چنین اگر دانش آموزان به صورت عمود بر خط جدا کننده ی دو محیط به مرز نزدیک شوند، علتی برای تغییر جهت وجود ندارد .به یاد بیاورید که گروه دانش آموزان تغییر مسیر دادند زیرا آن ها در زمان های متفاوتی به مرز می رسند. پس می توان نتیجه گرفت که تغییر مسیر حرکت دانش آموزان، هنگامی رخ می دهد که دانش آموزان به صورت غیر عمود به مرز نزدیک شده و هم چنین در مرز تغییر سرعت داشته باشند .ین مثال، درک خوبی برای فهم شکست نور به دانش آموزان خواهد داد. دانش آموزانی که به خط جداکننده ی دو محیط نزدیک می شوند مشابه امواج نور هستند. نوار جدا کننده دو محیط هم مشابه مرز دو محیط است. تغییر سرعت دانش آموزان هم همان اتفاقی است که برای امواج نور اتفاق می افتد. شکست نور، وقتی که نور به صورت عمود به مرز جدا کننده دو محیط وارد می شود، رخ نمی دهد. بنابراین دو شرط برای خمیده شدن مسیر حرکت نور در مرز دو محیط وجوددارد. نور به خاطر تغییر سرعت نور در مرز می شکند. این یک رابطه علت – معمولی است. تغییر سرعت علت و شکست نور معلول است .یادآوری می کنیم که ما قادر به مشاهده ی )اجسامی( اشیائی هستیم که نور آن جسم به چشم ما برسد. در دسته بندی اجسام پیرامونمان آن ها را به دو گروه" منیر "و" غیر منیر "تقسیم می کنیم. وقتی نور اجسام منیر به چشم فردی برسد، آن جسم توسط آن فرد دیده می شود. اما اجسام غیر منیر، نوری از خود ندارد و برای مشاهده شدن آن ها باید نور به آن جسم تابیده و از آن جسم بازتاب شود، بازتاب نور از جسم غیر منیر سبب مشاهده شدن آن توسط افراد می گردد. شما با آزمایشات ساده ای می توانید به این موضوع پی ببرید که نور در راستای یک خط مستقیم حرکت می کند. فرض کنید بخواهید وجه های مختلف یک مکعب را مشاهده کنید، مثالً شما برای مشاهده ی سطح باالیی مکعب، مجبورید نقطه دید خود را در راستایی قرار دهیم که پرتوهای نور که از سطح باالیی در مسیر مستقیم حرکت می کنند، به چشم شما برسد.

نکته:مسیر حرکت نور در یک محیط در یک خط مستقیم است.

البته اگر چه با عبور پرتو نور از محیط اول به محیط دوم، پرتو نور شکسته می شود )خمیده می شود(. اما پدیده شکست تنها در مرز اتفاق می افتد. وقتی نور از مرز جداکننده ی دو محیط می گذرد، به مسیر مستقیم الخط خود ادامه می دهد .اما جهت حرکت مسیر در دو محیط با هم متفاوت است. اگر هنگام مشاهده ی یک جسم، نوری که از جسم به چشم ما می رسد در مسیرش تغییر محیط دهد، پدیده ی انحراف دیداری رخ می دهد . هنگامی که یک مداد را داخل یک لیوان نیمه پر از آب قرار می دهید؛ می توانید پدیده ی انحراف دیداری را تجربه نمایید. هنگامی که شما از کنار لیوان به قسمتی از مداد که در باالی سطح آب قرار گرفته، نور مستقیماً از مداد به چشم شما می رسد. چون تغییر محیط نداشته، شکست رخ نمی دهد. ) در واقع دو تغییر محیط، از هوا به شیشه و دوباره به هوا وجود دارد و چون شیشه بسیار نازک است و حرکت آغازی و پایانی حرکت نور در هواست. شکست داخل و خارج شیشه، انحراف بسیار ناچیزی از مسیر اولیه ی حرکت نور وجود دارد ( . وقتی که از باال به صورت غیر عمودی به مداد داخل آب، نگاه کنیم. مسیر پرتو نور از آب به هوا ) یا از آب به شیشه و به هوا ( می باشد. پرتوهای نور تغییر محیط داشته، در نتیجه شکست پیدا می کنند. به نظر می رسد مداد شکسته شده است به عالوه، قسمتی از مداد که داخل آب قرار گرفته است، پهن تر از قسمتی از مداد که در آب نیست، دیده می شود .این انحراف دیداری توسط شکست قابل توضیح است.در این مورد، مسیر پرتوهایی که از مداد داخل آب، به چشم ما رسیده، از مسیر پرتوهای اصلی که درون آب ساطع شده اند، منحرف شده اند. در واقع پرتو داخل آب حرکت کرده، به مرز رسیده، شکسته می شود و به هوا می رسد، و نهایتاً پس از حرکت در هوا به چشم می رسد . در مرز، پرتو می شکند. تعامل بین مغز و چشم قادر به درک و تجزیه و تحلیل شکست نور نیستند. مغز مکان تصویر را آنجایی در نظر می گیرد که به نظر می رسد، پرتوها از آنجا می آیند. مکان تصویر، همان مکانی است که پرتوهای بازتابی و شکستی نور با هم تقاطع یافته اند .چشم و مغز فرض می کنند که نور به خط مستقیم حرکت می کند .پرتوهای نوری که از مداد داخل آب می آیند نسبت به پرتوهایی مداد بیرون از آب، در یک راستا نیستند. به همین علت، بخش بیرونی و داخلی آب مداد در نقاط متفاوتی مشاهده می شوند .شکل سمت راست، مسیر نور آن بخش از مداد را نشان می دهد که در آب قرار دارد، و به دو چشم شما می رسد . فقط دو نقطه انتهایی که نمایش دهنده لبه های مداد است در نظر گرفته شده است .خطوط آبی، مسیر نور ورودی به چشم راست را نشان می دهد و خطوط قرمز، مسیر نور وارد شده به چشم چپ را نمایش می دهد . مسیر نور در مرز می شکند .خط چین ها امتداد خطوط دید را از عقب به سمت آب نشان می دهند. امتداد این خطوط در نقطه ی داده شده، یکدیگر را قطع می کنند. نقطه ای که نشان دهنده ی تصویر دو انتهای چپ و راست مداد است در نهایت، تصویر مشاهده شده از مداد، پهن تر از اندازه ی حقیقی مداد است. در پایین یک مدل پرتویی مناسب وجود دارد که شکست نور را در مرزها به خوبی توجیه می کند.پدیده ی شکست و ایجاد تصویر مجازی همانند آنچه در باال توضیح داده شده است، به طور روزمره برای ماهیگیران نیز رخ می دهد. شاید برای ماهی خوش شانسی باشد که نور هنگام خروج از آب می شکند و تصویر مجازی در عمق ظاهری ایجاد می شود. شکست در مرز آب – هوا رخ می دهد و منجر به خمیدگی مسیر نور می شود و ماهی در عمقی که وجود ندارد، دیده می شود )عمق ظاهری(. انحراف دیداری ایجاد شده، باعث می شود که ماهی گیر نیزه اش را در نقطه ای از آب بیندازد که به نظر می رسد ماهی آنجاست، اما در واقع ماهی را از دست می دهد. پس به نظر می رسد که ماهی هرگز نگران صید شدن نیست چون می داند که پرتوهای نور در مرز می شکنند و ماهی گیر هرگز عمق واقعی اش را نمی یابد. انگار ماهی مدرسه رفته و تمام این مطالب را می داند؟!اگر ماهی ها تکالیف درس فیزیک خود را به خوبی انجام داده باشند، متوجه می شوند که میزان عمق ظاهری به زاویه ای که نور به مرز نزدیک می شود، بستگی دارد .در درس های بعدی جزئیات بیشتری در مورد رابطه بین زاویه برخورد به مرز و عمق ظاهری ارائه خواهد شد. در حال حاضر، کافی است بدانید که اگر ماهی گیر به صورت عمودی به ماهی نگاه کند، مکان فعلی و واقعی ماهی یکسان خواهد بود و خوب است بدانیم که هر چقدر نقطه دید ماهی گیر به خط عمود بر آن نزدیکتر باشد، شکست کمتر خواهد بود . پس موفق ترین ماهی گیر؛ کسی است که نقطه دید خود را عمود بر آن تنظیم کند و باهوش ترین ماهی، آن است که وقتی ماهی گیر را در این راستا دیدند، به عمق بیشتری در آب بروند. شکست وقتی روی می دهد که نور از مرز دو محیط عبور کند، در بیشتر موارد با انحراف دیداری مواجه می شویم که این زمانی رخ می دهد که نور در راه رسیدن از جسم به چشم در مسیر خود تغییر محیط داشته باشد.

قوانین شکست نور:

پرتو تابش، پرتو شکست و خط عمود بر سطح جدا کننده دو محیط شفاف هر سه در یک صفحه واقعند. برای دو محیط شفاف معین نسبت سینوس زاویه تابش به سینوس زاویه شکست مقداری ثابت است. این مقدار ثابت را به n نشان میدهند و آن را ضریب شکست مینامند. قوانین شکست را قوانین اسنل - دکارت میگویند. اگر سرعت نور را در هوا به V4 و در محیط شفاف به V1 نمایش دهیم با اندازه گیریهایی که در مورد سرعت نور به عمل آمده، معلوم شده است که V4/V1 = n: ضریب شکست مطلق و نسبی هر گاه یک دسته پرتو نور از خأل وارد محیط شفافی شوند Sinp/Sini = nرا ضریب شکست مطلق مینامند . چنانچه نور از یک محیط شفاف )مثل آب( وارد محیط شفاف دیگری مثل )شیشه( شود، نسبت Sinp/Sini ، ضریب شکست نسبی خواهد بود. اگر ضریب شکست مطلق محیط اول n4 و ضریب شکست مطلق محیط دوم n1 باشد، ضریب شکست نسبی این دو محیط عبارت خواهد بود ازn4/n1 = n:

شکست نور در تیغه ی شیشه ای:

وقتی نور به شیشه میتابد چون طرفین آن هوا )یا محیطی( با جنس یکسان است؛ مثالً طرفین تیغه شیشهایی هوا باشد در سطح اول مقداری منحرف میشود، این شکست اولیه یک جا به جایی داخلی را برای این نور سبب میشود و در سطح دوم دوباره یک شکست دیگری پیدا کرده و امتداد اولیه خود را مییابد. پدیده شکست در مرز مشترک محیط ها از قانون اسنل تبعیت میکند.

شکست نور در اجسام کروی و منشور:

در سیستمهای نوری با اجزای نوری همچون آینهها، عدسیها، منشورها و ... قوانین اسنل مربوط به شکست و انعکاس مسیر پرتو را میدهد. اگر سطح کروی ما یک دیوپترهای کروی )سطح شکست کروی( باشد که دو محیط با جنسهای مختلف نوری را از هم جدا میکند باشد . مثالً از یک ستارهای در بینهایت نور به یک دیوپتر کروی بتابد، هم در بی نهایت است؛ و پرتوهای تابش موازی هم میآیند و موازی محور اصلی دیوپتر به قسمتهای مختلف آن میخورند و بعد از شکست در دیوپتر خود یا امتدادهایشان از کانون دیوپتر عبور میکنند. محل تقاطع نقطه منفردی است و نیز شکست دو مرحلهای منشورها که طیف سالم و دقیق نور سفید را ایجاد مینمایند.

کاربرد های شکست نور:

با استفاده از پدیدهی شکست نور میتوان نور سفید یا نورهای مخلوط از چندین طول موج را به امواج تشکیل دهنده آن تجزیه نمود. اساس این پدیده متفاوت بودن سرعت نور در محیطهای شفاف بر حسب طول موج نور است، به این ترتیب که هرچه طول موج بیشتر باشد سرعت نور در آن محیط نیز بیشتر خواهد بود . بنابراین نورهای مختلف با طول موجهای مختلف مسیرهای متفاوتی را طی کرده و دچار شکستهای متفاوتی میشوند. نتیجه این عمل جدا شدن امواج با طول موجهای متفاوت از یکدیگر خواهد بود. این پدیده را میتوان به طور طبیعی در رنگین کمان مشاهده کرد. قطرات آب باران نور خورشید را به طول موجهای مختلف تجزیه میکنند و رنگین کمان در آسمان مشاهده میشود.

منشور چیست؟

هنگامی که باران میآید همهی ما گاهی با پدیدهی رنگینکمان رو به رو شدهایم .رنگینکمان پدیدهی زیبایی است که در آن نور خورشید به رنگهای مختلفی در آمده و ما نواری با رنگهای مختلف در آسمان میبینیم. توضیح علمی، برای ایجاد این پدیده منشور است. در این بخش منشور و شکست نور توضیح داده میشود. منشور جسمی از جنس بلور یا جنسی دیگر است که نور پس از عبور از آن تجزیه میشود. منشور محیط شفافی است که به دو سطح صاف و شفاف غیر موازی ختم میگردد که از یک طرف همدیگر را قطع نموده، تشکیل رأس منشور را میدهند و در طرف دیگر قاعدهی منشور را میسازند. نور خورشید ترکیبی از طول موجهای مختلف است که هنگام عبور از منشور ضریب شکست برای طول موجهای مختلف متفاوت است . این نور، به لحاظ بستگی ضریب شکست به طول موج و یا پاشندگی مواد، به رنگهای تشکیلدهنده آن تجزیه میشود. مثالً نور سفید )نور خورشید( به طیف وسیع هفت رنگ خود تجزیه میگردد.

ماهیت منشور:

نوری که از شیشه منشور میگذرد، به لحاظ بستگی ضریب شکست به طول موج و یا پاشندگی مواد ، به رنگهای تشکیل دهنده آن تجزیه میشود) تجزیه نور سفید .(مثال نور سفید به طیف وسیع هفت رنگ خود تجزیه میگردد. بنابراین در بحث منشورها از پاشندگی نور میگذریم و منشورهایی را بررسی میکنیم که پاشنده نیستند، یعنی ضریب شکست آنها بستگی طول موجی ندارد، منشورهایی که میتوان از آنها در آرایش سطوح بازتابنده چندگانه استفاده کرد. مزیت منشور بر مجموعه چند آینه این است که منشورها پس از تعبیه شدن در سیستم ، سمتگیری طراحی شده را حفظ میکنند و نیازی به تنظیم در دستگاه نهایی را ندارند. به غیر از اینکه خود منشور به عنوان یک مجموعه کل تنظیم شده باشد.

رنگین کمان چگونه تشکیل می شود:

این منظره زیبا از شکستن نوری که از میان قطرات باران گذشته است، پدید میآید. در اینجا قطرات باران هر کدام نقش منشوری را دارند. که نور خورشید را تجزیه و بازتاب می کند و باعث تفکیک رنگها بصورت مرتب و شکل هندسی زیبایی میشوند.  میدانیم که نور سفید ترکیبی از هفت رنگ است که بوسیله منشور و ... تجزیه میشود، همان طوری که در منشور ، نوری که کمترین طول موج را دارد )بنفش( بیشتر منحرف میشود، لذا رنگ بنفش با حداکثر انحراف در پایین طیف قرار می گیرد و رنگ قرمز که بیشترین طول موج را دارد، در باالی کمان دیده میشود. ترتیب رنگها بصورت زیر است: قرمز ، نارنجی ، زرد ، سبز ، آبی ، نیلی ، بنفش.  طیف به گونه ای می باشد که نمی توان مرز بین دو ناحیه رنگی را مشخص کرد. در ترتیب رنگی فوق ضریب شکست و زاویه انحراف رفته رفته زیادتر شده و طول موج بتدریج کاهش مییابد.

عدسی ها:

عدسی، از ابزارهای نوری است که نور در اثر عبور از آن میشکند و همگرا یا واگرا میشود. عدسیها از مادههای شفاف مانند شیشه و پالستیک ساخته میشوند .عینک طبی، ذرهبین، لنز دوربینهای عکاسی و دوربین دوچشمی همه با عدسی ساخته شدهاند. عدسیها از نظر شیوه شکست نور در آنها به دو دسته همگرا )محدب یا کوژ( و واگرا )مقعر یا کاو( تقسیم میشوند. یک عدسی ساده تنها از یک عنصر نوری تشکیل شده است . یک عدسی مرکب از یک مجموعه عدسی ساده که یک محور مشترک دارند تشکیل شده است. مزیت عدسی مرکب نسبت به عدسی ساده اینست که بسیاری از بیراهش های نوری در آن قابل رفع هستند در حالی که این کار تنها با یک عدسی ساده امکان پذیر نیست. کاربرد عدسی تنها به امواج نوری محدود نمیشود، هر ابزاری که سایر امواج الکترومغناطیسی در اثر عبور از آن بشکند نیز عدسی خوانده میشود، به طور مثال لنز پارافین برای امواج ماکروویو وجود دارد. عدسیها همانند آینهها دارای تصاویر حقیقی و مجازی هستند، این تصاویر از پرتو های همگرا شونده و واگرا شونده بازتابی ایجاد میشود. بر خالف آینهها در عدسیها عبور نور نیز مطرح است و تصاویر ممکن است در پشت و جلوی عدسی شکل گیرد. عدسیهایی که ضخامت قسمتهای کناریش بزرگتر باشد، پرتو های موازی را همگرا میکند و عدسی محدب نام دارد، که دارای فاصله کانونی مثبت میباشد. بر خالف آینهها دارای دو کانون در فضاهای جلو و پشت عدسی میباشند ، عدسیهایی که ضخامت قسمت محوری آنها کمتر از ضخامت قسمت کناری باشد، پرتوهای موازی را از هم باز میکنند و دارای فاصله کانونی منفی هستند و عدسی مقعر نام دارند، که اینها نیز دارای دو کانونی در فضای جسم و تصویر هستند .

انواع عدسی ها:

عدسی محدب )کوژ( عدسیهایی که نور را همگرا میکنند و جهت تصویر سازی حقیقی و نیز همگرا نمودن پرتوهای تابشی از نقاط دور مانند پرتوهای ستارگان به کار میروند . عدسی مقعر )کاو( این عدسی ها نور را واگرا میکنند و جهت واگرا نمودن نورها و اصالح برخی سیستمها که نیاز به واگرایی نور را دارد از جمله چشم به کار میروند .

عدسی های مرکب:

عدسی کوژ - تخت: عدسی که یک طرف آن کوژ و یک طرف آن تخت میباشد .

عدسی دو کوژ : عدسی که هر دو طرف آن کوژ است . .

عدسی هلالیمحدب: عدسی که یک طرف آن کوژ و طرف دیگرش کاو میباشد .

عدسی تخت - کاو : عدسی که یک طرف آن کاو و طرف دیگرش تخت است .

عدسی دو کاو : عدسی که هر دو طرف آن کاو میباشد .

عدسی هلالی مقعر:عدسی که یک طرف آن کوژ و طرف دیگرش کاو است.

عدسیهای هاللی دو نوع میباشند، یکی آنست که کناره هایش نازک و مرکزش ضخیم است و دیگری دارای کنارههای ضخیم و مرکز نازکی میباشد، یعنی اولی خاصیت همگرایی و دومی خاصیت واگرایی نور را دارد.

 

برای دانلود جزوه تکمیلی کلیک کن

 

 

پایان

 

امیداورم استفاده لازم را ببرید و در صورت داشتن مشکل و سوال نظر خود را بنویسید تا سریعا پاسخ دهم.

 

برای دیدن ترسناک ترین آزمایشات جهان کلیک کن

 

کیامهر لعل علیزاده

تهیه کننده:کیامهر لعل علیزاده

بخش نظرات این مطلب
کیامهر لعل علیزاده
این نظر توسط کیامهر لعل علیزاده در تاریخ 1400/02/23 و 16:07 دقیقه ارسال شده است :
بریم برای سپماد!!!
کیامهر لعل علیزاده
این نظر توسط کیامهر لعل علیزاده در تاریخ 1399/04/02 و 17:13 دقیقه ارسال شده است :
لطفا نظرات خود را ارسال کنید.خوشحال میشم
کد امنیتی رفرش
 کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید  کلیک کنید و لذت ببرید

محصولات ویژه

پشتیبانی

ابزار وبمستر

moisrex.r98.ir